شعری در قالب غزل با مضمون عاشقانه عارفانه از دفتر شعر مفرح همدانی ، در توصیف حالات عشاق و عشق ، کلیپ عاشقانه و احساسی همراه با موسیقی با پس زمینه .این اثر هنری از غزلیات مجموعه ارمغان ملکوت ، دیوان اشعار ناصر مفرح ذات ، شاعر معاصر همدان، متخلص به مفرح همدانی انتخاب شده است.
قلم نوشت به سيماي دوست، روز نخست / كه دست از همه عالم، جز عشق بايد شست
گُلي كه شبنم رويش شراب صوفي شد / كسي نگفــــت به ما از کُدام گلشن رُست
مُراد بر تن ما خرقه اِرادت كرد / در آن زمان كه سحر عافيت ز گُل مي جست
هزار ناز زليخا نشـيند اَر بر دل / اگر كه عزم ز يوسف بوَد، نگردد سست
شكسـتي مُهره مِهر مرا و ممنونم / رضاي خاطر من در رضاي خاطر توست
من و گلايه از اين چرخ بي وفا، هيهات / زبان صيد، ز قوس كمان ندارد مُست
به خود بيا كه زمانه چنان بوَد زيرك / كه عُذر كَس نپذيرد، مگر به كار دُرســـت
شبي به خوابْ، به وقت سَحر، مُفـرّح ديد / كه بايزيد، سر حوض باده رُخ مي شست
شعری احسانی در قالب غزل با مضمون عاشقانه عارفانه از دفتر شعر مفرح همدانی ، در توصیف حالات عشاق و عشق ، کلیپ عاشقانه و احساسی با تم غمگین همراه با موسیقی با پس زمینه .این اثر هنری از غزلیات مجموعه ارمغان ملکوت ، دیوان اشعار ناصر مفرح ذات ، شاعر معاصر همدان، متخلص به مفرح همدانی انتخاب شده است.
پير آمد به خرابات ،سحـر از پِي نوش / دف بَرَش عرض ادب كرد، درآمد به خروش
از پي موعظه وا كرد چو لب پير مُغان / چنگ در محضر او خَم شد و دف حلقه به گوش
صورت نافله مي بَست در آن دَم كه اُفق / باده در سـينه خُم بُود پي منصب جوش
بسته اند عافيت مذهب ما را به دو اصل / نفَس پير مُغـان و كرَم باده فروش
تا كه بر نامِ كَسـي مُهر عنايت نخورد / سينه او نشود محـرم پيغام سروش
از سليمان و ز كسرا و ز چنگيز به من / پندها داد بسي گردش اين چرخ چموش
اين فلك با همگان نَردِ كلـــك مي بازد / كَس نبُرده است از اين داو ، مگر صاحب هوش
من ز مُردن نَه، ز بد مُردن خود مي تَرسم / يا رب اين فتنه بگردان، ز خطا پرده بپوش
چنگ و تار و دف و نِي، هم خُم و پيمانه و مِي / همه در حالت ذكرند و مُفـرّح خاموش